یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

ارزوی من

تا چشم ها را بستم

آرزویم تو شدی

فکر رفتن کردم

سمت و سویم تو شدی

تا که لب وا کردم

گفتگویم تو شدی

در میان سکوت شبهایم

جستجویم تو شدی

زیر باران پر احساس خیال

شستشویم تو شدی

هرکجا بودم من

پیش رویم تو شدی...

مهربان در تمام قصه های من

هیچ کس جز تو نبود

همه اویم تو شدی ...!

غرق سـکوتم

ایـن روزها غرق سـکوتم...

سـکوتی برگرفتـه از تنهایی...

سـکوتی کـه در پشت فریادهای بی صـدایم است

دلگیرم از خـودم ، از سـکوتی که نمیشکنـد...

از لبانی که نمی خـنـدنـد ، و از چشمانی که بی روح شـده انـد...

ایـن روزها آسمان خاکستری است...




فاتحه همه را خواندم


من بالای شریف ترین مزار های جهان

فاتحه ی همه را خوانده ام

حالا به حافظ  بگویید

اگر کفنش نپوسیده

یک غزل بر مزارم  بخواند

می خواهم به احترام خودم

سکوت کنم


شب

شب چه حس قشنگیه ...

وقتی تو این تاریکی و سکوت

یواشکی عکسش رو میذاری رو به روت

وبا بغض باهاش حرف میزنی ...

اشکهات جاری میشه

اما خوبه

اون نمیفهمه داری گریه میکنی



از یه جایی به بعد

از  یه جایی به بعد

آدم باید خفه شه ! خفه هااااا


از یک جایی به بعد

دیگه

نه دست و پا میزنی

نه بال بال میزنی

نه دل دل میکنی

نه داد و بیداد میکنی

نه گریه میکنی

نه...

...

از یه جایی به بعد

فقط سکوت میکنی...

...







سکوت عمیق

سکوت پر رنگ ترین و با ارزش ترین بخش زندگی ام بود

از نگاه همه بیزار بودم ، چون می دانستم

گاهی چشم ها بی پرده حرف می زنند

به همین دلیل هرگز در چشم کسی نگاه نمی کردم

مبادا راز دلم فاش شود . . .






یک دقیقه سکوت

یک دقیقه سکوت !!

به احترام کسانی که

شادی خود را با ناراحت کردنمان به دست آوردند!


خسته ام

خسته ام

تکیه زده ام بر دیواری از سکوت ؛


گاه گاهی هق هق تنهایی هایم

سکوتم را میخراشد و نقشی از یادگاری میزند


یادگاری هایی که کسی سواد خواندنش را ندارد

هیچ کس جز خــــــــــدا!



قانون شب

انگار سکوت قانون شب است ... !

حتی انهایی که بیدارند ... ! ..  . 

بی صدا گریه میکنندد ... . .!


گـــــــ ـــــریه



بعضــــــی ها گـــــــ ـــــریه نمی کنند!

اما از چشــ ــــــــ ـــــم هایشان معلوم است که

اشکــــی به بزرگی یک سکــــــــــ ــــوت،

گــــوشه ی چشمشان به کمیـــ ـــن نشسته ...