یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

رقص واژگان

زندگى رقص واژگان است:

 

یکی به جرم تفاوت تنهاست،


یکی به جرم تنهایى متفاوت!



افسردگی

افسردگی بهائی است که


آدم برای شناخت خود می پردازد.

 

هر چقدر به زندگی بنگری


به همان مقدار هم عمیق تر رنج می کشی!



بی حوصله ام...

نه حوصله دوست داشتن دارم


نه دلم میخواهد کسی دوستم داشته باشد


این روزها سردم...


مثل دی،مثل بهمن،مثل اسفند


مثل زمستان


احساسم یخ زده


آرززوهایم قندیل بسته


امیدم زیر بهمن سرد احساساتم دفن شده


نه به آمدنی دلخوشم


و نه از رفتنی غمگین


این روزها پر از سکوتم...





این نیز بگذرد

سال هاست به خود می گویم :

 این نیز می گذرد ...

عمر گذشت و

 این و آن نگذشتند...

در سینه تنگم انباشته گشته اند،

 دیگر نمی دانم باکدامین جمله

روزهایم را بگذرانم ؟!!

 سرگشته و حیران غرق در افکار خود

 باز می گویم :

           این نیز بگذرد...



خوشبخت نبوده ام

بزرگترین گناهی را که

یک انسان می تواند مرتکب شود،

مرتکب شده ام !


خوشبخت نبوده ام.




زمان از دست رفته

چیزی از من گم شد

در گذر بازیگوش کودکی

و من باز،در پس سالیان دراز

به جُستن آن گمگشته؛گم گشته ام

و چه تناقض دردناکیست نهفته

در این جستجو

من با بیشتر جُستنم

بیشتر می بازمش

زمان را می گویم.





گوش کن

گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟

من غریبانه به این خوشبختی می نگرم

من به نومیدی خود معتادم

گوش کن

وزش ظلمت را می شنوی؟



کوه بودن...

گاهی باید بغضت را بخوری و اشکت را تف کنی

که مبادا دل کسی بلرزد

حتی در تنهایی خودت هم حق اشک ریختن نداری

چرا که قرمزی چشمهایت ، دل می شکند...



آری

کوه بودن به سنگ بودن نیست...!!!

بزرگ شده ایم ولی تربیت نشده ایم

زندگی کردن را به ما یاد نداده اند.

در مورد کائنات می توانیم ساعت ها حرف بزنیم

ولی از پس ساده ترین مشکلات زندگی مان بر نمی آییم.

 بزرگ شده ایم ولی تربیت نشده ایم.



بر باد رفته

شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد

خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد


من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند

نیمم آتش سوخت ، نیم دیگرم را باد برد


از غزل هایم فقط خاکستری مانده به جا

بیت های روشن و شعله ورم را باد برد


با همین نیمه ، همین معمولی ساده بساز

دیر کردی نیمهء عاشقترم را باد برد


بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت

وا نشد بدتر از آن بال و پرم را باد برد



. . . شانه ات را دیر آوری سرم را باد برد/ خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد