یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

رفیق من!!!!!!!!!!

در آن هنگام که میگردد نفس در سینه ها خاموش

نمیخواهم کسی از مردن من با خبر گردد

نمیخواهم پدر بر هم نهد چشمان بازم را

نمیخواهم که مادر سختی جان کندنم بیند

ولی ای دوست اگر روزی رفیقی مهربان آمد!!!!!!!

زتو پرسید فلانی کو ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بگو در سنگر ناکامی وحسرت بسی جان داد..

ولی تا لحظه ی آخر چنین میگفت:

(امید من   رفیق من)

 


 

مرگ من

ای کسانی که مامورین دفن من هستید

برروی تابوتم پرده ای سیاه بکشید تا همه ببیند که سیاه بخت بودم

دستانم را از تابوت آویزان کنید تاهمه ببیند که دست خالی از دنیا رفتم...

چشمانم را باز بگذارید تاهمه ببیند که چشم انتظار از دنیا رفتم ...

ودر آخر اینکه تکه یخی بر روی قلبم بگذارید تا با اولین تابش خورشید...


اراده




خداوندا ! اراده ام را به زمان کودکی بازگردان
همان زمان که برای یکبار ایستادن
هزار بار می افتادم
اما ناامید نمی شدم..
.www.iran-stu.com


سکوت من فریاد است


گاهی خسته می شوم

     از بودنم

     گاهی دلم می گیرد

     گاهی از دیدار ها خسته می شوم

     گاهی به دیدار ها دلتنگتر

     گاهی یکی را صدا میزنم که به دادم برسد

     گاهی فریاد کسی می شوم ، تا با من صدا بزند

     گاهی با سکوتم ، فریاد کسی را جواب میدهم و به کمکش می شتابم

     گاهی سکوتم ،فریاد می کند که به دادش برسم

     گاهی فریادم ، سکوت می شود و اِنقدر آرام می شوم

     که در میان فریاد ها به سکوت فرو می روم

     آری فریاد من سکوت است !




حواس پرت


چه با قاطعیت حکم میدهی که


“حواست رو جمع کن”


و من میمانم که چطور جمعش کنم


وقتی تمامش پیش توست !




همین که صدایم می‌کنی

همین که صدایم می‌کنی


همه چیز این جهان یادم می‌رود


یادم می‌رود که جهان روی شانه‌ی من قرار دارد


یادم می‌رود سر جایم بایستم


پابه‌پا می‌شوم


زمین می‌لرزد…




عاشقانه میپرستمت


مثل یک روح در دو پیکریم


تو در پیکره ی خدایی


من در پیکره ی انسانی


عاشقانه میپرستمت


شاید روزی


یک روح در یک پیکر شویم …