یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

ورق های زمان


در هر ورق زمان نوشته ام :

به یادت میمانم حتی اگر هزار صفحه از تو دور باشم !



ظالم



در گیر ظلمتم که پی یک نشانه است

هرجا چراغ دیده گمان کرده خانه است

 

دائم افول می کنم از خویش این منم

رودی ک برخلاف مسیرش روانه است


اشک روان و موی پریشان و بار غم

چیزی که قحطی آمده بعداز تو شانه است


آگاهی از درون تو یک آرزوی دور

چون کشف غارهای بدون دهانه است


جریان عشق در تو شبیه غزل ثقیل

در من ولی به سادگی یک ترانه است


در قلب بی حرارت تو جای عشق نیست

چکش زدن به آهن سرد احمقانه است


جواد منفرد


اکسیر من


اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن، مرا کم است


اکسیر من! نه اینکه مرا شعر تازه نیست
من از تو می‌نویسم و این کیمیا کم است


سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست
در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است


تا این غزل شبیه غزل‌های من شود
چیزی شبیه عطر حضور شما کم است


گاهی تو را کنار خود احساس می‌کنم
اما چقدر دل‌خوشی خواب‌ها کم است


خون هر آن غزل، که نگفتم به‌پای توست
آیا هنوز آمدنت را بها کم است

 

(محمدعلی بهمنى)



گران مایه ترین تصویر


تو گران مایه ترین تصویری

من اگر قاب تو باشم کافیست

ای صمیمانه ترین آیت مهر

با صمیمانه ترین یاد به یادت هستم



مرا شکستی


مرا شکستی و من باز با تو بد نشدم

نشد شبیه تو باشم, نشد, بلد نشدم

 

اگرچه شد بدی ات زخم بر دلم بزند

ولی نشد که خیال تو را به هم بزند

 

بدی نمی کنم و از دلم نمی آید

منی که از بدی ات هم بدم نمی آید

 

نشسته ای به دلم مثل پیرهن به تنم

گذشته کار من از اینکه , از تو دل بکنم

 

مزن به این در و آن در که دست بردارم

تو هر چه هم بکنی باز دوستت دارم

 

خوشم به حال دلم که به درد تن داده است

خوشم, همینکه خیال تو را به من داده است..

 

سمیه محمدیان