یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

من... تو را...

تو را آن گونه می‌خواهم که باغی باغبانش را

شبیه مادر پیری که می‌بوسد جوانش را


من آن سرباز دلتنگم، که با تردید در میدان

برای هیچ و پوچ از دست خواهد داد جانش را


پریشانم شبیه پادشاهی خفته در بستر

که بالای سرش می‌بیند امشب دشمنانش را


تو در تقویم من روزی نوشتی دوستت دارم

از آن پس بارها گم کرده‌ام فصل خزانش را


شبی در باد می رقصند موهایت،یقین دارم

شبی بر باد خواهد داد مردی دودمانش را


پرستویی که با تو هم قفس باشد،نمی‌ ترسد

بدزدند آب و نانش را، بگیرند آسمانش را


تو ماهی باش تا دریا برقصد،موج بردارد

تو آهو باش تا صیاد بفروشد کمانش را


من آن مستم که در می‌خانه‌ای از دست خواهد رفت

اگر دستان تو پر کرده باشد استکانش را


علی سلیمانی


دردی یا درمان؟

دل آرام را بی تاب میکنی


دل بی تاب را آرام


آخرش نگفتی تو دردی یا درمان؟





نقـــد می خــواهـمــت . . .



آنقـدر نیستـی

کــه گاهــی حـــس مـی کنـم

عشــق را نسیـه به مـن داده ای

بی تـابــم !

نقـــد می خــواهـمــت . . .





سهم





بدتــــرین درد مــردن نیست


دل بستــن به کسیست


کــــه سهـــم تو نیــست




دلگیرم

از " تـــو " دلـگیـــر نیستَــــم . . . 

اَز دلـَــم دلـگیـــرَم ! 

کــــه نَبــــودَنـتــــ را صَبــــورانــــه تحمـــــل میکـنَــــد . . . 

بـی هیـــچ شِـکــــوه ای ...!!!


بیـا هر دو باشیــــم…

بیـا هر دو باشیــــم… 


تا نقض کنیـم برای همیشه …


یـکی بود و یکی نبود قـصه‌ها را



 

عروسک نیستم

من زنم، آزادم

هنوز نفس میکشم،
 

غریبه نیستم، نفس‌هایم را خفه نکنید،
 

سرم حجاب مالکیت ...نکشید، 

عروسک نیستم...
 

طاقچه‌ای هم نیست که بر سر آن بنشینم که نگاهم کنید...
 

بازی‌های بی‌ محتوای زن و مرد تمام شد...
 

اگر پا به پا نمیایی‌...
 

دست به دستم نکن...
 

دوستم داشته باش برای آنچه که هستم،
 

نه آنچه که تو می خواهی‌.....