در ﻛﺎﺭﺯﺍﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﻫﺎﻳﻲ ﻫﺴﺘﻴﻢ ﻛﻪ
ﺭﻣﻖ ﻣﺤﻜﻢ ﻣﺎﻧﺪﻧﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖﻛﻪ
ﻣﻴﺘﻮﺍﻧﺪ ﺷﺎﻩ ﺷﻄﺮﻧﺞ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﻣﺎﺕ ﻛﻨﺪ
داستان رومئو و ژولیت نیست که
با هم از دنیا رفتند
بلکه حکایت مادر بزرگ و پدر بزرگ است که
به پای هم پیر شدند
ای کاش می شد ...
تمام داستان های دنیا را
از دهان تو بشنوم !
تمام عاشقانه های دنیا را
تو برایم تکرار کنی !
اصلا هر چه تو بگویی زیباست !
می دانی
کاش می توانستم
با تمام وجود
صدایت را در آغوش بگیرم !
تمــــــــــــام دنیـــا در آغوشـــت خــــلاصه شـــــــــده اســـــــــت....
کـــــــــــودکـــــــــا نه
پنــــــــــــاه میـبـــــــــــرم ...
بـــــــــه خلاصــــــــــه ی دنیــــــــــــــــا ...
زمان آرام آرام میگذرد
و من هنوز به یادت هستم
و به انتظارت نشسته ام
دنیا بگذرد من از یادت نمیگذرم
و همچنان به یادت هستم
در خاطری که ” تویـــی ”
دیگران فراموشند ،
بگذار در گوشت بگویم
” میـــخواهــمــــــــت ” …
این خلاصه ی ،
تمام حرفای عاشقــــانه دنـــیاست …!!!