یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

بی خیال عالمم


با خیال ت در خیال م بی خیال عالم م 


به دریا می زنم



به دریا می زنم امشب دل توفانی خود را

که طوفانی کنم از غم تمام شانه خود را

                    

 پس از خاموشی چشمت بدم می آید

                      که در دنیا نمی بینم گل یکدانه خود را


نهالستان سبزت را عجب پاییز طولانیست

که عمر من نمی یابد در آن ریحانه خود را

                 

به هر در می زنم دل را خیالت را نمی بینم

                  که شاید بشکنم یک شب سکوت خانه خود را


 چو دیدم شمع بالایت سحر را در نمی یابد

 میان شعلــــه افکندم پــر پروانه خود را



خیالت

خیالت را قرض بده

میخواهم با آغوش خیالت

تا صبح میان کوچه ها

عشق بازی کنم

میدانی

امشب دل تنگم

بیشتر از

تمام فاصله های بین مان



خلوت

صفایی بود دیشب با خیالت خلوت ما را

 ولی من باز پنهانی

 ترا هم آرزو کردم

شهریار

عدالت


عدالت، یعنـی همیـن،


تو، دلـم را بُردی.


مـن، خیالت را…!