یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

دفتر مشق


کوچک که بودم کشتی هایم که غرق می شد

سریع برگی از دفتر مشقم می کندم و دوباره

یکی عین آن را می ساختم !

حالا ولی روزهاست که کشتی هایم غرق شده و

تنها در حسرت آنم که چرا دیگر دفتر مشقی ندارم ؟!



بگذر






بگذر بهار ،

حالم با تو خوب نمی شود …

پاییز حال مرا خوب می شناسد !



چه خبر از دل تو ؟

چه خبر از دل تو ؟


نفسش مثل نفسهای کوچک دل من می گیرد ؟


یا به یک خنده ی چشمان پر از ناز کسی میمیرد ؟

چه خبر از دل تو ؟

دل مغرور تو هم مثل دل عاشق من می گیرد ؟

مثل رؤیای رسیدن به خدا ..... همه شب تا به افق

دل من نیز آزادگی قلب تو .... پر می گیرد ؟

چه خبر از دل تو ؟