یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

بی توخوش نیست دلم


بی توخوش نیست دلم بی تو ای محرم راز

چه کنم با گل سرخ ؟

چه کنم با گل ناز ؟


تک و تنها چه بگویم به بهار ؟ 

گر سراغ از تو گرفت چه بگویم به نسیم ؟

گر بهاران پرسد : 

« لاله زار تو کجاست » ؟


من پر از عطر خوش هم نفسی

تو چرا تنهائی ؟ 

غمگسار تو کجاست ؟

من و این سینه تنگ من و پائیز غم آلوده درد 

همدمم سایه تنهائی خویش بی بهار رخ یار

تک و تنها چه بگویم چه بگویم به بهار ؟


بی تو ای راحت جان با دل شیدا چه کنم 

با جهانی غم و حسرت من تنها چه کنم

عشق و بی تابی من مایه بدنامی توست 

با تو پاکیزه تر از گل من رسوا چه کنم

در پی گمشده ای گرد جهان می گردم


ای خدا گر نشد این گم شده پیدا چه کنم 

مردمان قطره آبی به کف آرند و خوشند

من که مردم زعطش برلب دریا چه کنم

گرچه امروز مرا نیست زپی فردائی 

گرنبندم دل از امروز به فردا چه کنم

روی برتافت زمن آنکه جهان هست 

بعد از این گر نکنم پشت به دنیا چه کنم 


 

حس بودنت


قدمهایم را برمیدارم

میروم . . .

از کنار تمام روزها رد میشوم

و تمام خاطرات

به تو که میرسم میایستم . . .

توان حرکتم نیست !

غم نبودنت چقدر بزرگ است

وحس بودنت چقدر شگفت انگیز ...!!!

میخواهم تاابد در همین نقطه بمانم

جایی که تو هستی و من و زندگی

کاش زمان همینجا متوقف بماند....




دارم سکوت می شوم

عشق ؛ به زخم که برسد ، سکوت می شود

زخم که عمیق شود ، بیداریِ دل ، درد دارد !

من

در این بغض های هر لحظه

در این دلتنگی های مدام

در این آشفتگی های دقایقم

دارم

سکوت

می شوم

با من از عشق چیزی بگو

پیش تر از آنکه زخم هایم عمیق شود…!