یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

درد این قصه

تمام درد این قصه همینجاست که


من احمق


فکر کردن به توی لعنتی را دوست دارد












هر چه باداباد

سپرده ام خودم را به دست باد


هر چه باداباد



گم شده ام

لابلای حادثه گم شده ام ...


و هیچ کسی نیست که بفهمد چقدر تکرار مکرر این خاطراتی که


هیچ دردی را دوا نمی کند سخت است و غیر قابل درک!




برگرفته از رمان اینجا زنی عاشقانه میبارد /فاطمه حیدری










بغض بالا می آورم

تشنه ات که می شوم


سرمی کشم دلتنگی ات را...



بغض بالا می آورم!!!


عاقبت روشنایی

هرکس روشنایی دهد عاقبتش دار است

سقف خانه را ببین اعدام دسته جمعی چراغ هاست

حالت را می گیرم

مردم می گویند حالت را می گیرم ،

نمی گویند دیروز یا فردایت را می گیرم …

چون اگر حال را بگیرند فردا را هم گرفته اند

 و

دیروز را بی فایده کرده اند !


ثانیه های بی تو


بسختی دست و پنجه نرم میکنم با ثانیه های بی تو


ثانیه هایی که تویی در ان وجود ندارد اما مملو است از خیال تو