یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

من و تنهایی من ، دست در دست ..

من و تقدیر سردم دست در دست
چه فرقی می کند هشیار یا مست ؟!

تو رفتی روح من مرد و تنم ماند
وجسمی که نمی دانم چرا هست !

من این جا ماندنم ناچاری ام نیست
که ترجیح قراری بر فرار است ...

خیالم فتح اوج قله ها بود !
چرا چشمان تو پای مرا بست ؟

مرا در من شکست و گوشه ای ریخت
غرور سنگی کوهی که نشکست

هزار آب از سرم حالا گذشته
هزار آب از سر این دره ی پست ..

پلان آخر این قصه این است :
من و تنهایی من دست در دست ..


{ رویا باقری }

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد