-
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﺬﺭﺩ، ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮﻡ
شنبه 12 دی 1394 16:02
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﺬﺭﺩ، ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮﻡ ﺩﯾﮕﺮ ﺧﯿﺎﻝ ﻭ ﻓﮑﺮ ﺗﻮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺳﺮﻡ ﺩﯾﮕﺮ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﭘﺮﭘﺮ ﻧﻤﯽﺯﻧﺪ ﺩﯾﮕﺮ ﮐﻼﻍ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﺟﻠﺪ ﮐﺒﻮﺗﺮﻡ ﺩﯾﮕﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﺷﺎﻡ ﻣﯽﭘﺰﻡ ﺩﯾﮕﺮ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺪﯾﻪ ﻣﯽﺧﺮﻡ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻠﺪ ﺷﺪﻡ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﻨﻢ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻠﺪ ﺷﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﻧﯿﺎﻭﺭﻡ ﺍﺳﻤﺖ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ؟ ﺁﻩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭘﺮﺗﯽِ ﺣﻮﺍﺱ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻣﻦ ﺍﺳﻢ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺑﺮﻡ ﻣﻦ ﺷﻌﺮ ﻣﯽﻧﻮﯾﺴﻢ...
-
از همان دست که دادی ، به تو بَر خواهد گَشت !
دوشنبه 7 دی 1394 17:04
آخرش دردِ دِلَت ، دَر به دَرَت خواهد کرد ! مهره ی مارِ کسی ، کور و کَرَت خواهد کرد ! عشق ، یک شیشه ی انگور کنار افتادست ! که اگر کُهنه شود ، مَست تَرَت خواهد کرد ! از همان دست که دادی ، به تو بَر خواهد گَشت ! جِگرِ خون شده ام ، خون_جِگَرت خواهد کرد !
-
ساختهام با نداشتن
یکشنبه 6 دی 1394 20:49
عمری گذشت و ساختهام با نداشتن ای دل چه خوب بود تو را هم نداشتم...! "سعید بیابانکی"
-
قصه از جایی شروع میشود که نباید...
شنبه 5 دی 1394 12:17
قصه از جایی شروع میشود که نباید... و نباید ها عزیز میشوند... و عزیز ها بی معرفت... و بی معرفت ها تمام دنیا... و تمام دنیا،آوار روی سر... و تو... زیر همین آوار... جان میدهی... و جان دادنت،تدریجی میشود... و تدریجی شاعر میشوی... شاعر میشوی و،خون خودت را میکشی... می ریزی در خودکارت... و خودکارت... مینویسد... کاش... کاش......
-
و جهان دوباره تاریک شد !
سهشنبه 1 دی 1394 21:24
زن به بوسه ای می اندیشید که از دهان نمی افتد مردبه قصه ای که کلاغ نداشته باشد عشق به اتفاقی که همیشگی باشد شعر در سایه روشن سطرها از متن خارج شد مرد رویایش را قاب دیوار کرد زن از چشم هایش فرصت دیدن را گرفت و جهان دوباره تاریک شد ! حسن حسینی
-
نگران نباش!
سهشنبه 1 دی 1394 21:08
نگران نباش! یلدا رفت دیگر شبهای نبودن کوتاه میشود عزیز.... افشین صالحی
-
و این منم
سهشنبه 1 دی 1394 20:52
و این منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین و یأس ساده و غمناک آسمان و ناتوانی این دست های سیمانی زمان گذشت زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت ساعت چهار بار نواخت امروز روز اول دی ماه است من راز فصل ها را می دانم و حرف لحظه ها را می فهمم فروغ فرخزاد
-
به فال نیک نگیر این ترانه را
دوشنبه 30 آذر 1394 10:45
آتش گرفته دفتر شعرم به اسم تو فالی نمانده تا به تو یلدایی اش کنم بی خود به فال نیک نگیر این ترانه را عشقی نمانده تا به تو لیلاییاش کنم ( فاطمه شمس )
-
شعرم خراب،شورم خراب،وان حال مغرورم خراب
دوشنبه 30 آذر 1394 10:39
شعرم خراب،شورم خراب،وان حال مغرورم خراب باران زده برچشم من ،سیمای رنجورم خراب از دشت و دریا دلزده،چون موج بر ساحل زده برگشته از مُلک سکوت،آن مُلک محصورم خراب ای وای از این حال و هوا،دردم نشد با می دوا وین باده بر من ناروا،کان باغ انگورم خراب اندر میان دخمه ای، بر ساز خود یک زخمه ای هم تار من ناکوک غم،هم لحن مسرورم...
-
بگذارکه غم نیز رَود شاد ز دستت.....
دوشنبه 30 آذر 1394 10:30
خوش باش در آن دم که غمی رو به تو آرد...... بگذارکه غم نیز رَود شاد ز دستت..... صابر همدانی
-
حوصله ی شرح قصه نیست .
دوشنبه 30 آذر 1394 10:06
همچون انار خون دل از خویش می خوریم غم پروریم حوصله ی شرح قصه نیست .. فاضل_نظری
-
از رفتنِ پاییز غصّه نخور...
یکشنبه 29 آذر 1394 22:12
از رفتنِ پاییز غصّه نخور زمستان برای ما دلتنگ ها فصلِ زیباتری ست باران نمی بارد تا بوی هیچ خاطره ای بلند نشود...! "فرید صارمی"
-
عشق زیباست و حرمت دارد ...
یکشنبه 29 آذر 1394 21:53
تو مرا آزردی که خودم کوچ کنم از شهرت تو خیالت راحت ! میروم از قلبت ... میشوم دورترین خاطره در شبهایت... تو به من میخندی و به خود میگویی : باز می آید و میسوزد از این عشق ولی ... برنمی گردم ، نه میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد ... عشق زیباست و حرمت دارد ... مولودمهدى
-
گر نمی دیدی مرا دیگر نمی دیدی مرا...!
یکشنبه 29 آذر 1394 21:35
خوب کردی وقت رفتن آمدی دیدی مرا گر نمی دیدی مرا دیگر نمی دیدی مرا...! "هلالی جغتایی"
-
بوی یلدا را میشنوی؟
شنبه 28 آذر 1394 20:46
بوی یلدا را میشنوی؟ انتهای خیابان آذر ... باز هم قرار عاشقانه پاییز و زمستان ... قراری طولانی به بلندای یک شب.... شب عشق بازی برگ و برف... پاییز چمدان به دست ایستاده .... عزم رفتن دارد.... آسمان بغض میکند ... میبارد... خدا هم میداند عروس فصل ها چقدر دوست داشتنیست .. دقیقه ای بیشتر مهلت ماندن میدهد .... آخرین نگاه...
-
یلدا
شنبه 28 آذر 1394 20:34
یلدا آخرین دلبریِ پائیز است... مانند زنی که درست لحظهٔ رفتن، گیسوان مشکی بلندش را باز می کند...! آرش_شریعتی
-
بهانه
شنبه 28 آذر 1394 18:43
من از میان همه شما منتظر کسی بودم که نیامد... نیامدن هزار بهانه می خواست و آمدن یکی...
-
بهای سنگینی داشت دو خط عاشقی...!
شنبه 28 آذر 1394 11:57
یک استکان خالی چند ورقِ مچاله شده و شاعری که خون بالا می آورد... چه بهای سنگینی داشت دو خط عاشقی...! "احمد علیزاده"
-
می روی که خوشبخت شوی
شنبه 28 آذر 1394 11:27
می روی که خوشبخت شوی و من حال کودکی را دارم که نخ بادبادکش پاره شده... مانده برای اوج گرفتنش ذوق کند یا برای از دست دادنش گریه...! "محسن حسینخانی"
-
غمی دارم ز دلتنگی
جمعه 27 آذر 1394 11:20
غمی دارم ز دلتنگی اگر گویم زبان سوزد اگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد خودم تنها دلم تنها وجودم بی کس و تنها در این شهر فراموشی در این مستی و بیهوشی به دورافتاده ام تنها !
-
به مغز استخوانم زده ای !
جمعه 27 آذر 1394 11:01
به مغز استخوانم زده ای ! این روزها تمام تنم از ''درد دوست داشتنت '' تیر می کشد ! اعظم_جعفری
-
یک روز که...
جمعه 27 آذر 1394 10:51
برای همه ی ما همه ی روز ها فراموش می شوند به جز همان یک روز که نشانی آن را به هیچکس نگفتیم .!! محمد رضا عبدالملکیان
-
اثری نمانده از من، به جز این دو دست خالی
دوشنبه 23 آذر 1394 13:56
اثری نمانده از من، به جز این دو دست خالی نه ترانه ای نه شعری نه تبسمی نه حالی تو کجای قصه هایی که ندارمت نشانی ز کرم عنایتی کن بگذر از این حوالی به چه خوش کنم دلم را؟ به توهم و خیالات؟ نه به دیدنت امیدی نه به بودنت وصالی شب و روز در عبورند و فقط خدای داند که چقدر خسته ام من ز گذشت این توالی اگر آه بود و حسرت تو ببخش...
-
یکی از روزهای چهل سالگی ات
جمعه 20 آذر 1394 21:40
یکی از روزهای چهل سالگی ات در میان گیر و دار زندگی ملال آورت لابه لای البوم عکس هایت عکس دختری مو مشکی را پیدا میکنی زندگی برای چند لحظه متوقف میشود و قبض های برق و اب برایت بی اهمیت تازه میفهمی بیست سال پیش چه بی رحمانه اورا در هیاهوی زندگی جا گذاشتی! یغما گلرویى
-
نه منی باشد نه تویی !
چهارشنبه 18 آذر 1394 20:47
من ، آنی نبودم که تو می اندیشیدی و تو، آنی نبودی که من! بیا بر روی کاخهای فروریخته ی آرزوهایمان به کلبه ای بیاندیشیم نه منی باشد نه تویی !...
-
ﺩﺭﮔﻴﺮ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺑﻮﺩ
چهارشنبه 18 آذر 1394 20:43
ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﺩﺭﮔﻴﺮ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺗﻈﺎﻫﺮ ﻣﻲﮐﻨﻲ ﮐﻪ ﻧﻴﺴﺘﻲ! ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻭﺭد..ﻣﻦ، ﻣﻲﺩﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﮐﺠﺎﻱ ﻗﻠﺒﺖ ﺷﻠﻴﮏ ﮐﺮﺩﻩﺍﻡ.. ﺗﻮ،ﺩﻳﮕﺮﺧﻮﺏ ﻧﺨﻮﺍﻫﻲ ﺷﺪ! "ﺍﻓﺸﻴﻦ ﻳﺪﺍﻟﻠﻬﻲ"
-
هر آنچه دوست داشتم
چهارشنبه 18 آذر 1394 20:39
هر آنچه دوست داشتم برای من نماند و رفت امید آخرین اگر تویی برای من بمان حسین_منزوی
-
سرت که درد نمی آید از سوالاتم؟
جمعه 6 آذر 1394 18:10
سرت که درد نمی آید از سوالاتم؟ مرا ببخش که اینقدر بی مبالاتم چطور این همه جریان گرفته ای در من و مو به موی تو جاریست در خیالاتم؟ بگو به من که همان آدم همیشگی ام؟ نه... مدتی است که تغییر کرده حالاتم چقدر مانده به وقتی که مال هم بشویم درست از آب درآیند احتمالاتم تو محشری به خدا، من بهشت گم شده ام تو اتفاق می افتی، من از...
-
دل کم طاقت
جمعه 6 آذر 1394 18:05
هرچند باعث میشود هر شب ببارم اما ... دل کم طاقتم را دوست دارم سید تقی سیدی
-
ﺩﺭ ﺿﻤﻀﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﺩ ﺁﺷﻖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
جمعه 22 آبان 1394 12:54
ﺩﺭ ﺿﻤﻀﻤﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺎﺩ ﺁﺷﻖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﮔﻔﺘﻦ ﺣﺮﭼﻪ ﺑﺎﺩ ﺁﺷﻖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ، ﺑﺨﻨﺪ، ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﯾﮏ ﺷﺎﻋﺮ ﺑﯽ ﺛﻮﺍﺩ !!! ﺁﺷﻖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ