یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

انتظار


ثانیه های انتظار پشت چراغ قرمز را تاب بیاور


شاید که دارند آرزوی کودکی دست فروش را


برای یک دقیقه کاسبی بیشتر برآورده می کنند...!!!






عقل و احساس


نصف اشتباهاتمان ناشی از این است که

 وقتی باید فکر کنیم ، احساس می کنیم

و وقتی که باید احساس کنیم ، فکر می کنیم !



به آواز باد گوش بسپار

هاروکی موراکامی


بن بست

هیچ کوچه ای به نام هیچ زنی نیست

و هیچ خیابانی …

بن بست ها اما فقط زنها را می شناسد انگار

در سرزمین من

سهم زنها از رودخانه ها تنها پل هایی است که

پشت سر آدمها خراب شده اند

... ... ...اینجا نام هیچ بیمارستانی

مریم نیست....

تخت های زایشگاهها اما

پر از مریم های درد کشیده ای است

که هیچ یک ، مسیح را

آبستن نیستند...... !!!!

طاقت من ...

دیگر چیزی نمانده طاقت من ...

یک کبریت بکشَم

تمام می شود .

عباس معروفی

دوستان...دشمنان


گفتم خدایا دشمنانم را بگیر از من

اینگونه شد دیگر ندیدم دوستانم را



محسن کاویان


آدم



نامت چه بود؟
آدم

فرزند؟
من را نه مادری نه پدری، بنویس اولین یتیم خلقت

محل تولد؟
بهشت پاک

اینک محل سکونت؟
زمین خاک

آن چیست بر گرده نهادی؟
امانت است

قدت؟
روزی چنان بلند که همسایه خدا،اینک به قدر سایه بختم به روی خاک


اعضاء خانواده؟
حوای خوب و پاک ، قابیل خشمناک ، هابیل زیر خاک

روز تولدت؟
روز جمعه، به گمانم روز عشق

رنگت؟
اینک فقط سیاه ، ز شرم چنان گناه

چشمت؟
رنگی به رنگ بارش باران ، که ببارد ز آسمان

وزنت؟
نه آنچنان سبک که پرم در هوای دوست
نه آ نچنان وزین که نشینم بر این خاک


جنست ؟
نیمی مرا ز خاک ، نیمی دگر خدا

شغلت ؟
در کار کشت امیدم

شاکی تو ؟
خدا

نام وکیل ؟
آن هم خدا

جرمت؟
یک سیب از درخت وسوسه

تنها همین ؟
همین!!!!

حُکمت؟
تبعید در زمین

همدست در گناه؟
حوای آشنا

ترسیده ای؟
کمی

ز چه؟
که شوم اسیر خاک

آیا کسی به ملاقاتت آمده؟
بلی

که؟
گاهی فقط خدا

داری گلایه ای؟
دیگر گلایه نه؟، ولی...

ولی چه ؟
حکمی چنین آن هم یک گناه!!؟

دلتنگ گشته ای؟
زیاد

برای که؟
تنها خدا

آورده ای سند؟
بلی

چه ؟
دو قطره اشک

داری تو ضامنی؟
بلی

چه کسی ؟
تنها کسم خدا

در آ خرین دفاع؟
می خوانمش چنان که اجابت کند دعا



یادم باشد

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد
نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
که تنها دل من ؛ دل نیست

جای حق...

نمیدونم

شاید کفره ولی

خدایا بچه تر که بودم

تو رو یه موجود مقتدر و عادل میدونستم

که رو یه صندلی نشستی


و به اون صندلی میگن جای حق...


اما حالا فکر میکنم فقط اونجا نشستی!!!





مقصد

چه برسیم و چه نرسیم

آخر ِ تمام ِ قصه های ما را خوب ننوشته اند،


برای رسیدن تلاشی نیست


وقتی مقصد همیشه نامعلومه...