یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

این روزها

کم طاقتی عادت آن روزهایت بود

 

        این روزها برای گرفتن خبری از من

 

                 عجب صـــــــــــــــــــــبور شده ای ...!



 

خــــاطـــراتــم !

 

آقـــای شــهــردار!

بگویید انقـدرعوض نکـنند رنـــگــــ و روی ایـــن شـهر لعنتی را ...

این پیاده روها ، میــدان ها ، رنگ و روی دیوارها ،

خــــاطـــراتــم !

دارنـــد از بـیـن ـ مــی رونــــد . .


درد و دل با آئینه

آیینه پرسید: که چرا دیر کرده است ؟


نکند دل دیگری او را اسیر کرده است ؟


خندیدم و گفتم : او فقط اسیر من است


تنها دقایقی چند تاخیر کرده است .


آیینه به سادگیم خندید و گفت :


احساس پاک ، تو را زنجیر کرده است


گفتم : از عشق من چنین سخن مگوی


گفت: خوابی ! سالها دیر کرده است


در آیینه به خود نگاه می کنم آه !!!


عشق تو عجیب مرا پیر کرده است


راست گفت آیینه که منتظر نباش ،


او برای همیشه دیر کرده است …


خسته ام

از قوی بودن خسته ام !

دلم یک شانه میخواهد

تکیه دهم به آن

بی خیال همه دنیا

و دلتنگی هایم را ببارم...

عاشق که میشوی

عاشق که میشوی ، همه  چیز بی علت می شود

و تمام دنیا علـت میشود ، تا عـشق را از تو بگیرد . . .


چقدر مهربان رفتی !

من سرم درد میکند،

برای “دعواهایی” که با هم “نکردیم”


لعنتی ،


چقدر مهربان رفتی !

مد است این روزها…

زیر باران می ایستم

میگویند مد است این روزها…


عشق بازی زیر باران


با اشک های ابر…


دلم برای خودم میسوزد


که ازفشار دلتنگی،


خیلی وقت است نفسم بریده بریده است.

دلـتنــگـتــریــن

وقــتـی دلـــت مـی گـیــرد . . .

جـلــوی آیـنـه می ایـستـی . . .

رژ لــب مـی زنــی . . . کـمـی عـطــر . . .

نـیـش خـنــدی مـی زنـی بــه خــودتــ . . .

به دلتـنگی هــایـی کــه بــرایـشـان نــقـاب مـی دوزی . . .

لـبــاس رنـگی ات را مـی پــوشی ،

مــوهــایــت را مـی بندی . . .

چـنــد دانــه ای مـــرواریــد بــه بـغـض هــایــت می آویــزی

در آخــر آنـقـــــــدر زیـبا مـی شــوی کــه هـمـه شـک می کـنـنـد ،

دلـتنــگـتــریــن زن دنــیـایی . . . !

گورم را گم می کنم !

گورم را گم می کنم !!


اما ...


خانۀ تو را هرگز