نمیدانم چرا افتاد در دستم انار تو
چگونه دانه هایم ریخت پای شاخسار تو
مجابم کن..بدانم!کی شدم آن دشت بی تابی
که می تازند در من اسب های بی سوارتو؟
به نارنج و به باد مشرقی حساسیت دارم
به هر عطری که دل را می کشد سوی دیار تو
چه می کردی اگر یک روز دنیا مال ما می شد!؟
تمام جاده ها این سو و من آن سو کنار تو
بیا روراست باش و گفتنی ها را بگو بامن
که دلگیرم هنوز از جمله های درد دار تو
به پر حرفی نیازی نیست،میدانم که میدانی
زمستان مانده در تقویم روحم تا بهار تو
حسنا محمدزاده
دختر:آروم تر من می ترسم
پسر نه داره خوش میگذره
دختر:اصلا هم خوش نمی گذره تو رو خدا خواهشمیکنم خیلی وحشتناکه
پسر:پس بگو دوستم داری
دختر:باشه باشه دوست دارم حالا خواهش میکنم آروم تر
پسر:حالا بغلم کن(دختر بغلش کرد)
پسر می تونی کلاه ایمنی منو بذاری سرت؟داره اذیتم می کنه.
و....