یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...
یک عاشقانه آرام

یک عاشقانه آرام

احتیاط باید کرد ! همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز ...

دست مرا بگیر

تا دورها بنفشه می روید
بعد از تنفس ت
دست مرا بگیر
دست مرا بگیر و با خودت ببر ای دوست
به هر کرانه که اشتیاق می گوید
به هر نگاه که با تو می روید
به هر مسیر که ترنم، ترانه می خواند
ببر مرا تا شوق
به بوسه ی گل سرخ
ببر مرا تا اوج، به ساقه های درخت که بید می نامند
به کوچه های روستای کنار
به دست های پر پرنده ی پر نور
ببر مرا به هر کجا که شود
به پرچم سفید،  که بعد هر جنگی، ستاره می چیند
به رمز یک احساس
به صبح یک شبنم
به خوآب یک کودک
به موهای پر تلالوی خود
دست مرا بگیر، با دامنی رقصان
دست مرا بگیر
با دکمه ی پیرهن چاک ت
من نبض آوازه خوان یک موجم
من گرمی نای م
دست مرا بگیر
پیوند ناگسستی بده
دست مرا به گونه های خود
به شانه های خود
به عشق
به آن سپید گرم
اندام پر نگار، به بازوان خود
دست مرا بگیر

.دست مرا بگیر
دست من آن بنفشه روز است
که حال و هوای دامنت دارد .


ابوالقاسم_تبریزیان

نظرات 1 + ارسال نظر
نرگس یکشنبه 11 بهمن 1394 ساعت 11:39 http://29mm.blogsky.com

گر چشمان تو جز در پی زیبایی نیست
دل بکن آیینه اینقدر تماشایی نیست
حاصل خیره در آیینه شدن ها آیا
دو برابر شدن غصه آدم ها نیست؟
آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست
حال وقتی به لب پنجره می آیی نیست
خواستم با غم عشقش بنویسم شعری
گفت هر خواستنی عین توانایی نیست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد